نسخه آزمایشی

سلسله نشست‌های علمی تاریخ و روایت «اعتبارسنجی روایات و گزاره‌های تاریخی»

گزارش نشست دوم

«اعتبارسنجی روایات و گزاره‌های تاریخی»

این نشست، ذیل سلسله نشست‌های علمی تاریخ و روایت در مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلام در روز سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت 16-18 برگزار شد. این نشست دومین نشست از سلسله نشستهای 12 گانه ای است که به صورت ماهانه برگزار خواهد شد.

چالش های اعتبار سنجی و تفاوت گزاره تاریخی و روایت

در ابتدا دکتر قرائتی دبیر علمی نشست چالش های مربوط به موضوع نشست و تفاوت های گزاره های تاریخی و حدیثی را برشمرد. اینکه تاریخ گزارش محور ولی احادیث عمدتا موضوع محورند؛ تاریخ به دنبال کشف واقع است و برخی علوم مثل فقه در پی حجیت است و و هردو از حدیث استفاده می کنند؛ احادیث گاهی رابطه خدا و مردم را بیان می کند ولی تاریخ رابطه مردم با مردم را بیان می کند؛ در بیشتر معارف حدیثی یک امر دینی است و لزوما محسوس نیست که راویانش متعدد نیستند، ولی در حوادث تاریخی معمولا هم گزارش گران متعدد داریم و شواهد متنوعی در اختیار است؛ روایت بیشتر در مقام پاسخ به سوال و مسئله است ولی تاریخ معمولا توصیف گر حادثه و احتمالا ایجاد کننده سوال است. وی افزود بنا نیست در این جلسه به همه مباحث پرداخته شود ولی تا حد امکان به این امور توجه خواهیم داشت.

درآمدی بر اعتبارسنجی

دکتر طباطبایی ضمن اشاره به مفصل بودن بحث اعتبار سنجی متذکر شدند که در مقایسه اعتبارسنجی روایات و گزاره های تاریخی تا حدود هشت نظریه می توان استقصا کرد که هر کدام زیرشاخه هایی دارد که گسترده است. مثلا در اعتبارسنجی با رویکرد فقیهانه، روایات فقهی به طور خاص که دائر مدار جعل شرعی بررسی می شود و در مقابل گزاره های تاریخی که حکایت از یک امر بیرونی می کند اعتبارسنجی دیگری دارد.

ایشان اشاره کردند که برخی فقیهان به این تفاوتها اشاره کرده اند مثلا علامه طباطبایی و آیت الله خوئی معتقدند که در روایات فقهی، ظنون کفایت می کند ولی در گزاره های تاریخی نیازمند علم هستیم. البته علامه تاکید می کند که یقین نیاز است. دکتر طباطبایی تاکید کردند که در گزاره های تاریخی یقین در دسترس نیست ولی حتی اگر تنازل کنیم و علم را شرط بدانیم چیزی از تاریخ نمی ماند. وی اضافه کردند این بحث مخصوص تاریخ نیست، اگر در دانش های دیگر مانند تفسیر هم رویکرد فقیهانه داشته باشیم و سند محور بحث کنیم چیزی از تفسیر هم باقی نمی ماند.

دکتر طباطبایی معتقد است که اگر روایت مربوط به بسیاری از علوم مانند اعتقادات، تفسیر و تاریخ را با روایات فقهی مقایسه کنیم، می بینیم که روایات این علوم از شایستگی سندی به اندازه روایات فقهی برخوردار نیستند.

برخی تاریخ نگاران رویکرد دوگانه دارند

برخی تاریخ نگاران در هنگام رد و نقد وقایع از روش نقد سندی استفاده می کنند و هر گاه می خواهند چیزی را اثبات کنند ادعا می کنند که گزارش تاریخی این را تایید می کند. یک نمونه از این رویکرد را در برخی مطالب مرحوم سید حعفر مرتضی عاملی می توان دید.

همه روایتها با هر موضوعی نیازمند اعتبارسنجی است

روایت از یک واقعیت بیرونی حکایت می کند. فرقی نمی کند که محکی و مودای روایت امری تکوینی باشد مثلا دریاچه بالای کوه سبلان، یا یک اثر باستانی باشد، یا واقعه ای باشد که رخ داده و تمام شده (مانند حمله مغول یا قیام سید الشهدا (ع))، یا یک حکم فقهی و اخلاقی و مربوط به آینده باشد(مانند مهدویت) … باشد. حکایت حکایت است. مهم در این مقام محکی روایت است که نیازمند اعتبارسنجی است.

اعتبارسنجی حدیث نباید با اصول فقهی و رویکرد فقیهانه باشد

دکتر طباطبایی معتقد است که مباحث اعتبار سنجی در اصول فقه بحث می شود که در به دنبال تبیین راهی برای رسیدن به حجت شرعی از احادیث و روایات است. از طرفی متکفل این مباحث فقیهان هستند که با یک سری اصول و قواعد و مبانی برای رسیدن به حجت شرعی تلاش می کند. با این اصول و مبانی و روشها نمی توان وارد علوم دیگر مانند تاریخ و تفسیر و … شد.بنابراین نباید با رویکرد فقیهانه و اصول و روشهای فقهی به بررسی مباحث تاریخی پرداخت.

مولفه های وثاقت خبر در روایات فقهی و تاریخی یکی است

در ادامه استاد طباطبایی بیان کردند که تنها دلیلی حجیت خبر واحد سیره عقلاست و بقیه ادله ای که ذکر شده می تواند موید باشد. ایشان تاکید کردند وثاقت خبر ثقه (با هر موضوع که محتوای خبر را تشکیل می دهد) 5 مولفه دارد که به ترتیب اهمیت عبارتند از 1.محتوای خبر 2. قرائن پیرامونی 3.منبع خبر 4. سند خبر 5. ضریب اهمیت خبر.

برای اعتبارسنجی خبرتفاوتی بین روایات فقهی و تاریخی و غیر آن ندارد. مجموع این مولفه ها می تواند موجب افزایش یا کاهش اعتماد ما به یک روایت باشد.